به گزارش شهرآرانیوز، تاریخ ایران در حوزه قصهگویی، زنان مشهوری در حافظه دارد که معروفترین آنها «شهرزاد» است که اسطوره قصهگویی تاریخ و فرهنگ ایرانزمین است علاوه بر او، ما همیشه مادر و مادربزرگهایی را به خاطر داریم که شبها برایمان قصه میگفتند و بسیاری از آنها برگرفته از خلاقیت و ایدهپروریهای خودشان بود و هنوز هم فرزندان ما از مادران و مادربزرگها میخواهند قبل خواب برایشان قصه بگویند؛ اما اینکه وضعیت زنان در حوزه نویسندگی و داستاننویسی چگونه است تا دنیا را از نگاه خود ترسیم کنند و روایتهایی زنانه از دنیای پیرامون خود داشته باشند، به گونه دیگری است که در ادامه، رضا خوشهبست، نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات داستانی، آن را در نشست ویژه «عصر داستان» بیان کرده است. تاریخ ایران در حوزه قصهگویی، زنان مشهوری در حافظه دارد که معروفترین آنها «شهرزاد» است که اسطوره قصهگویی تاریخ و فرهنگ ایرانزمین است علاوه بر او، ما همیشه مادر و مادربزرگهایی را به خاطر داریم که شبها برایمان قصه میگفتند و بسیاری از آنها برگرفته از خلاقیت و ایدهپروریهای خودشان بود و هنوز هم فرزندان ما از مادران و مادربزرگها میخواهند قبل خواب برایشان قصه بگویند؛ اما اینکه وضعیت زنان در حوزه نویسندگی و داستاننویسی چگونه است تا دنیا را از نگاه خود ترسیم کنند و روایتهایی زنانه از دنیای پیرامون خود داشته باشند، به گونه دیگری است که در ادامه، رضا خوشهبست، نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات داستانی، آن را در نشست ویژه «عصر داستان» بیان کرده است.
اولین داستانی که به قلم یک زن در دوره قاجار نوشته شده است همان کتاب «امیرارسلان نامدار» است که توسط فخرالدوله، دختر ناصرالدین شاه، به رشته تحریر درآمده، اگرچه به دلیل نبود پذیرش نویسنده زن در آن دوران این داستان به نام نقیبالممالک ثبت شده است.
ناصرالدین شاه دختر فرهیخته دیگری هم به نام تاجالسلطنه داشته است که کتاب خاطراتش معروف است و نقل این خاطرات تا حدی داستانگونه است که به مسائل و مشکلات روحی و جسمی خود به عنوان یک زن پرداخته است.
دیگربانوی نویسنده در دوره قاجار صدیقه دولتآبادی است که در سال ۱۲۹۸ نشریه «زبان زنان» را در اصفهان منتشر کرد، اما باز هم به دلیل خفقان اجتماعی در آن دوران برای زنان، دفتر روزنامه در اصفهان سنگباران شد و او مجبور شد به همراه خانوادهاش به تهران مهاجرت کند.
ادبیات داستانی عامهپسند توسط زنان در دوران پهلوی رشد بیشتری یافت و نخستین زنی که به طور جدی داستاننویسی را شروع کرد، ایراندخت تیمورتاش بود که نخستین رمان توسط این بانوی نویسنده به نام «دختر تیرهبخت و جوان بلهوس» در سال ۱۳۰۹ منتشر شد.
از دیگربانوان معروف نویسنده در این دوران، فخر عادل ارغوان معروف به «خلعتبری» است که مادر سیمین بهبهانی است و داستان «ازدواج اجباری» او در روزنامه «آینده ایران» منتشر شد. دلشادخانم چنگیزی، زهرا خانلری معروف به «کیا»، ماهطلعت پسیان، ملکه بقاییکرمانی، مهین مستوفی، فریده گلبو، سعیده پاکنژاد، فاطمه رحیمی، فیروزه غیاثی و مهین افخمرسولی از دیگرزنان نویسنده دوران پهلوی بودند که آثاری در حوزه ادبیات داستانی خلق کردند.
نگاه زن به روایتها قطعاً متفاوت از نگاه مردانه است و شخصیتپردازی و سیر روایتها دقیقتر و ظریفتر است و گاهی موضوعات را طوری مینویسند که مردان قادر به آن نیستند؛ چون درک دقیقی از ماهیت زن و ابعاد و حالات زن ندارند.
از این رو شیوههای کاربرد عناصر در داستانهای زنان نیز متفاوت است و شیوههای مخصوص به خود دارند. آنها سعی میکنند با بهکارگیری مشخصههای زبان زنانه، از جایگاه اجتماعی، فرهنگی، فکری و حقوقی زنان دفاع کنند.
اگرچه قبل از سیمین دانشور، افراد دیگری هم به داستاننویسی روی آورده بودند، اما باید گفت دانشور نخستین زن داستاننویسی است که به طور جدی و متعارف این حرفه را آغاز کرده و آن را ادامه داده است.
«سووشون» معروفترین داستان دانشور است که به عنوان نخستین اثر در حوزه ادبیات داستانی جدی منتشر شده است. بعد از او نویسندگان زیادی در این سبک قلم زدند که از جمله میتوان به مهشید امیرشاهی، ناهید طباطبایی، غزاله علیزاده، فهیمه رحیمی، زویا پیرزاد، فریبا وفی، سپیده شاملو، نرگس آبیار، چیستا یثربی، فرزانه طاهری، لیلی گلستان و ... اشاره کرد که شمارش آنها به دهها نفر دیگر میرسد و در این مقال نمیگنجد.
بدون شک یکی از مهمترین عرصههای تحولات ادبیات داستانی معاصر ایران، افزایش تعداد نویسندگان زن در دوره پس از انقلاب اسلامی ایران است که باعث رشد و شکوفایی استعداد نویسندگان زن شده است.
افزایش تعدد نویسندگان زن باعث شده ادبیات امروزه از نگرش تکبعدی به مسائل که غالباً خوانشی مردانه دارند، رها شود و مسائل زنان بازتاب و بازنمایی واقعیتری در جامعه پیدا کند.
هرچه به دوران معاصر نزدیکتر میشویم، حضور نوعی ادبیات زنانه در عرصه ادبیات پررنگتر میشود تا جایی که دیگر نمیتوان آن را نادیده گرفت.
باید گفت افزایش نویسندگان بعد از انقلاب اسلامی در هر دو جنس زن و مرد سرعت بالایی داشته است. ما در سال ۵۷، تنها ۳۸۸ نویسنده مرد و ۱۱ نویسنده زن داشتیم و در سال ۹۶ این آمار درباره مردان به ۶۰ هزار و ۳۳ نفر و برای زنان به ۲۸ هزار و ۲۳۹ نفر رسیده است که نشاندهنده رشد فوقالعادهای است و امیدوارم این روند ادامه یابد و شاهد آثار بهتر و بیشتری از زنان نویسنده ایرانی باشیم.